من برای صبرتون یه یا علی می خوام. همـــــِین !
عقیق
گاهی فکر می کنم.
گاه گاهی فکر می کنم که چه کم فکر می کنم.
و هر از چند گاهی فکر می کنم که چه خوب است کم فکر می کنم.

آخرین مطالب


۱۷:۲۶۳۰
آذر

دریافت

ماجرایی است ماجرای رفتن و ماندن، داستان رنگ باخته سوختن و ساختن.

همین روزها قبل از اینکه عزمم را برای سفر جزم کنم برای کسی که بسیار گله مند بود از رفتنی نشدن روضه ای خواندم در باب کربلایی شدن و اینکه اگر کربلایی بشوی چه بروی و چه بمانی پیروزی. او که قانع نشد و من متعجب ...

امروز اما او رفته است و من مانده و من خجلت زده از استدلال بی مایه ای که آنروز برای او بنا کردم. برهانی که بنایش بر "آواز دهل شنیدن از دور خوش است" استوار بود. نسوخته کی می تواند نسخه سوختن برای کسی بپیچد...

و من امروز حسابی سوخته ام. از این که اسیر شده ام اینجا در هزارتوی اداره ای که حجاب افزا است. خدا مقدرات من را اینطور بنیان نهاده است که انجام وظیفه ام را در میان خاکسترهای کارمندی و اداره بازی جستجو کنم و در بیاورم.

همان جا که آشتی من را میان اخلاق و زندگی به جدل تبدیل کرده است. همان جا که می مانی با اخلاقت به دیگران اخلاق بیاموزی یا با بی اخلاقی جلوی بی اخلاقی دیگران را سد سازی. و وای به روزی که احساس کنی از راه اول نتیجه ای حاصل نکردی ...


همه دارند به پابوسی تو می آیند


----

1-      ... لطفا اربعین کربلای زینب را رها کنید که من می خواهم اربعین پاکستان باشم. 

2-      هنوز بر سرم حرفم هستم که مجاهدت یعنی جلوی همین ناملایمت ها بایستیم نه اینکه کنج عافیت برگزینیم و برویم جایی که راه برای خدمت کردن هموار است. 



احسان متین رزم
۱۶:۰۸۲۴
فروردين

1- نه از مجتبی دانشطلب شناخته قابل اعتنایی دارم نه لزوما از لحن و موضعش دفاعی دارم .

 2- اساسا معتقد نیستم که روی حرف قاضی هم می توان سخن گفت و بر این باورم که قضاوت مقام منیعی است که باید برای حفظ جایگاه آن سر داد و حکمش هر قدر هم که نا صحیح باشد را در حکومت حکم اسلام می دانم.

3- به اینکه چرا مجتبی دانشطلب محکوم شد و دیگران آزاد هستند هم اصلا کاری ندارم و صحیح و غلطش را می سپارم به انان که بر اساس قانون و شریعت حکم به آزادی و زندانی این و آن می دهند.

4-اما به عنوان یک دانش آموخته علوم سیاسی که خودش را سرباز گفتمان انقلاب اسلامی می داند و معتقد است برای تابع خوب امام عصر بودن باید روز به روز محبت و معرفت نسبت به نائبش را در دل زیاده کرد، این حق را به خود می دهم که عرض کنم:

 اقای دادستان با اینطور رفتارت که حکم تبرئه فردی انقلابی را به شکایت می کشی و نقض می کنی تا به بهانه توهین به همان رهبری که نائب حضرت حجت است، او را به هلفدانی می اندازی آب به آسیاب هیچ کس نمی ریزی به جز دشمنان کینه توز و سوگند خورده این انقلاب.

 آقای دادستان محترم! هیچ فکر کرده ای که دشمن چقدر هزینه می کند که رهبر فرزانه و محبوبمان را دیکتاتوری انتقاد ناپذیر جلوه دهد. آیا با این حرکتت جز هیزم بر تنور این آتش ریخته ای؟!

 ما که خود را مدافع حیثیت انقلاب و رهبرمان می دانیم به چه کسی باید از تو شکایت ببریم که اینچنین زخم بر چهره اش می زنی ؟!

 ما خود را آماده کرده ایم تا همه هزینه رشد انقلاب اسلامی پدرانمان را بپردازیم. اگر شما هم در این انقلاب دخیل بوده اید تقاضا می کنم دستی بالا بزنید و کمک کنید تا با دشمنان بجنگیم. می دانی که دانشطلب دشمن نیست. اگر با عملت بفهمانی که آستانه تحمل نظام برای انتقادهای سازنده و از سر صدق هرچند صحیح هم نباشد، بالا است، حتما آبروی دشمنان را به خاکروبه ریختی همان طورکه توهین های زننده و سخیف محمد نوری زاد را (به دستور هر بزرگ مردی) نا دیده گرفتی و اثبات کردی کارگزار کسی هستی که او امروز به حق بر کرسی ولایت علی تکیه زده.

 یقین دارم که گفتمان رهبرمان مخالف است با اینکه اگر کسی انتقاد و یا نقطه نظری در مورد ایشان داشت، به زندان بیافتد. کما اینکه پیش تر در شیراز اگر اشتباه نکنم فرمودند:

 لیکن من هم عقیده‌ام همین است که در قبال اظهارنظرِ احیاناً قدرى تند یک جوان دانشجو خیلى نباید حساسیت وجود داشته باشد. فرق است بین آن کسى که با نظام مخالف است، با نظام معارض است، قصد دشمنى دارد، قصد عناد دارد، با آن کسى که نه، از روى احساسات یک مطلبى را بیان میکند؛ ولو ممکن است آن مطلب درست نباشد، یا آن نحوه‌ى بیان کردن را هم من نپسندم - که حالا اگر ان‌شاءاللّه وقت شد، مطالبى در این زمینه‌ها عرض خواهم کرد - ولى برخورد با این جوانها، به نظر ما هم همین است؛ نباید خیلى برخورد خشن و تند و آنجورى باشد.

 مقام معظم رهبری - ۱۳۹۱/۰۵/۱۶

 دادستان حزب اللهی ما! همسنگر و هم جبهه ای عزیز ما! خاضعانه خواهش می کنم به این سوال پاسخی در دل بدهی که آیا الان خود را مبلغ نظام ولایت می دانی؟


 پی نوشت :

عیبی ندارد که دادستان  به عنوان مدعی العموم از کسی به زعم آنکه جرمی مرتکب شده است، شکایت کند. عیبی هم ندارد اگر قاضی حکمی بدهد که حتی سهوا اشتباه باشد. اما آنچه قلب نگارنده را بدرد آورد این است که دادستان شکایت کند و قاضی تبرئه نماید و دادستان داد به تجدید نظر برد، گویی کاری مهم از زندان انداختن دانشطلب در دادستانی تهران وجود ندارد...

ضمنا گویا خود دانشطلب بابت این مطلب و لحن تندش عذر خواهی کرده است و علیرغم عذر خواهی باز این برخورد ...

ضمنا 2 این مطلب متعلق به سال 86 است که امروز دادستان از آن شکایت کرده است ....

 

 

 

 

احسان متین رزم
۱۹:۴۹۱۴
تیر

«اثر پروانه‌ای نام پدیده‌ای است که به دلیل حساسیت سیستم‌های آشوب‌ناک به شرایط اولیه ایجاد می‌شود. این پدیده به این اشاره می‌کند که تغییری کوچک در یک سیستم آشوب‌ناک چون جو سیارهٔ زمین (مثلاً بال‌زدن پروانه) می‌تواند باعث تغییرات شدید (وقوع توفان در کشوری دیگر) در آینده شود.»

اجمالا یعنی در یک سیستم آشوب ناک احوال اجزای سیستم به هم مربوط است و ممکن است کوچکترین تغییری به قرار بال زدن پروانه ای عالمی را به هم بریزد و سامان جهان را بی سامان کند. یکی از ویژگی های سیستم های آشوب ناک استقلال از زمان است. تحولات تصادفی است که هیچ وقت نمی فهمیم از کجا نشأت می گیرند. سیستم های غیر خطی که یک مسیر مشخص را ......

......

آقا جان! خلاصه اینکه سیتسممان خیلی آشوب ناک شده.

انگار نظام عالم در دوری از شما مستقل از زمان شده...

ابر پروانه هستی! گوشه چشمت تمام مملکت وجودمان را توفانی می کند آقا ...

کار عالم خطی پیش نمی رود عزیز دلم. مبادا دلت بکشند که از این بیشتر بی سر وسامان نمی توانیم آقا ....

محبوبم ! گوشه بالت سرچشمه زندگی بخش ترین نسیم های عالم است. اما گویی عمری است که بادی به سرمان نخورده است آقا ...

دلنوشت:

* دلخوشم که پروانه نیستم وگرنه مجبور بودم تصور کنم که با کوچک گناهم چه بر سر وجود زلالتان می آورم.

** گاهی بروشنی اثر سرکشی ام را بر احوال محبوب هایم می بینم. نه زبان گفتن دارم و نه پای رفتن فقط چشمی برایم می ماند که از شرم لیاقت دیدن افق را از دست داده است و زمین خاکی نصیبش....

 «بیا تا جوانم بده رخ نشانم که این زندگانی وفایی ندارد.

نگارا نگاهی که جز نوش لعلت دل زخم خورده دوایی ندارد.»

احسان متین رزم
۲۰:۵۴۰۴
تیر

باسمه ...

هیچ گمان نمی کردم روزی، کسی را برای مراقبت از جوانیش نصیحت کنم.

هیچ گمان نمی کردم روزی این چنین حسرت جوانیم را بخورم.

هیچ گمان نمی کردم که روزی به یاد غر زدن های دلسوزانه بزرگتر هایم بیفتم که "قدر جوانیت را بدان، به سن ما که برسی دیگر نمی شود ..."

اما نمی دانم که شده است که اینطور لب حسرت گزان به گذشته نگاه می کنم.

من هم زیاد از اطوار نوستالژیک خوشم نمیاید اما فکر به گذشته انسان رو نسبت به آینده بیمه می کند. 

....

آن روزهای خوب قدیم، این ایام که می شد دل در دل نداشتیم. از شوق مجلس جشن آنان که بیش از همه دوستشان می داشتیم قلبمان آرام نداشت؛ کلا تپش بود با لحظاتی استراحت.

اما اینروز هایمان سخت رنگ آسمان می گیرد و راحت رنگ خاک.

...

گمان می کنم که وقت آن شده که باور کنیم دارد دیر می شود.

باید کاری کرد...

احسان متین رزم
۱۶:۱۴۲۴
ارديبهشت

این مطلب را برای کسانی می نویسم که هنوز با هم پشت یک خاکریزیم. نه اینکه کسی که پشت خاکریز ما نیست آنسوی خاکریز است. اما لطفا کسانی که تصمیم گرفته اند در پشت جبهه خدمت کنند این مطلب را نخوانند.

آی رفیق هم جبهه ای!!  صدایی که می شنوی صدای فلان خطیب مشهور نیست که با سخنرانی هایش حال می کنیم.

صدای فلان مداح محبوبت نیست که با دمش جلا پیدا می کنیم؛

صدای فلان مراد و پیر طریقت نیست که با هویش فنا می شویم؛

صدای کسی است که او را ولی خدا می دانیم و با حکم او در جان خود و خانواده خود برای خدا تصرف می کنیم. او همان کسی است ولایتش را ادامه ولایت رسول الله می دانیم و از راه او خدا را می جوییم. او همان کسی است که به خاطر دشمنی با او بسیاری از کسان را فرو نهاده ایم و بر مسیر ولایش - که همانا ولایت اسلام است - بسیاری را برگزیده ایم.

ببینید چه با غم سخن می گوید وقتی از دغدغه خویش می گوید.

آی رفقایی که فریاد یالیتنا کنت معک مان روز عاشورا سقف آسمان را می درد، امروز ولی خدا خواسته هایش از ما معلوم است. اما چرا با او نیستیم؟! نکند به دین سلیمان بن صرد در آمده ایم؟!

او از ما خواسته است که تحصیل کنیم. اگربی دلیل تحصیلمان را رها کرده ایم بی خود نام خود را ولایتمدار ننهیم.

او از ما خواسته است که برای تهذیب نفس بکوشیم. اگر هنوز دهانمان لق است و نمازمان قضا می شود و دچار بی تقوایی های مزمن هستیم بیخود خودمان را عمار علی ننامیم.

او از ما خواسته است که کتاب بخوانیم و کتابخوانی را ترویج دهیم. اگر هنوز حتی روزی یک ساعت هم کتاب نمی خوانیم بیخود دیوار منزل صاحب خانه را با عکس های مختلف ولی خراب نکنیم.

او از ما خواسته است که ورزش کنیم، اگر هنوز حتی قدمی از قدم بر نمی داریم بیخود فریاد وا علیا سر ندهیم که هم برای سلامتی خودمان ضرر دارد و هم برای آرامش همسایه.

این همان صدایی که چند سال پیش به شکوه بلند شد که گاهی دغدغه های فرهنگی خواب را از چشمان می برد. همان کسی بیش از ما مشتاق است.

http://bayanbox.ir/id/1082699832743951567






احسان متین رزم
۱۶:۳۵۲۹
فروردين
آقا ببخشید
خودتون فرموده اید که «بین الاحباب تُسقط الآداب»

مرا جای خودم بگذار، خودت را جای گهواره
به آغوشی تسلی بخش، کنارم باش همواره



گهواره
احسان متین رزم
۱۴:۳۳۱۷
فروردين

میری سر کوچه می بینی و یه حجله گذاشته اند و قرآن و آگهی ترحیمی که روش عکس یه جوون خوش چهره و نورانی نقش بسته و روی سینی پایین حجله هم یاس و گلبرگ گل سرخ و دانه های انار پاشیده اند.
بر آگهی ترحیم نوشته است که این فرد در پی حادثه ای بسیار دلخراش از دنیا رفته و همسر و فرزندانش بسیار بیتاب اند. وی چند صباحی پس از پدرش که بزرگ خاندان بوده، دوری وی را تاب نیاورد و از این دنیا رخت بر بست.
اگر غریبه باشد دلت برایش می سوزد و و دائم به آنچه بر آگهی ترحیم نوشته شده فکر می کنی و بر آن گریه می کنی و تصویر حجله را در ذهنت مرور می کنی.
اما اگر دوستت باشد و با او زندگی کرده باشی دیگر بر آنچه در حجله و آگهی دیده ای نمی سوزی، بر عمری می سوزی که با او گذرانده ای و محبت هایی که از او چشیده ای و ...
چه خوب است که اگر در خانه مادر زندگی می کنیم کمی با او واقعا زندگی کنیم و جرعه نوش محبتش باشیم. نه فقط روضه خوان ماتمش باشیم.

1- ببینیم نسبت ما با مادر شهیدمان چگونه است؟
2- بیاندیشیم که علی و حسنین و زینبین ـ علیهم السلام ـ چه کشیده اند و ما از آن چه می فهمیم؟


فاطمیه
احسان متین رزم
۱۷:۳۴۰۴
فروردين

هر چه این طرف و آنطرف را نگاه می کنم می بینم که بوی صبح عالم را گرفته است.

 نمازهایمان را اگر هنوز نخوانده ایم دیگر قضا خواهند شد.

 دیگر چیزی به طلوع کامل خورشید نمانده است

 و چقدر زیباست تصویر ماه و خورشید در کنار هم ...

 ماهی که اینقدر پر نور است که حتی پس از ظهور خورشید هم زائل نمی شود

 ماهی که نفیش، نفی نور خورشید است و امروز دوشادوش خورشید می درخشد و نور خورشید را تجلی می بخشد در شبستان عالم.

 عجب بین الطلوعینی است

 و بیچاره مردمی که بین الطلوعین را درنیابند ...


احسان متین رزم
۱۳:۱۲۲۹
اسفند

بی تو چندی است که در کار زمین حیرانم      

مانده ام، بی تو چرا باغچه مان گل دارد


شاید این باغچه ده قرن به استقبالت                         

فرش گسترده و در دست گلایل دارد



این آخرین  تصاویر از حال و روز روزگار است در دوره فراق و غیبت


احسان متین رزم
۱۵:۰۲۲۳
اسفند

هر چقدر هم صخره باشی
هر چقدر هم زلال باشه
اما اب راکد می پوسوندت
از بینت می بره

اللهم ارزقنا موجاً ...


موچ زندگی

احسان متین رزم